محل تبلیغات شما

هفته آخر.
این هفته به واراناسی یا بنارس گذشت. از اونجایی که تمام دوستام از این شهر تعریف زیادی کرده بودن، منم تمام طول سفر منتظر رسیدن به این جا بودم. مهمترین قسمت شهر بجز معابد، دیدن رود گنگ بود که هتل ما هم دقیقاً منظره روبرو رو داشت. 
اولین برخورد با شهر، یک آسمان خاکستری با وضعیت آلودگی اضطراری تهران بود، انقدر آلوده که بعد از یک ساعت پیاده روی سردرد گرفتم. اینجا راه رفتن تو خیابون یکم سخت تر بود، موتور، دوچرخه، ماشین، توک توک و گداهای سمج و گاو، سگ، میمون به همراه فضولات شون. مستقیم راه رفتن اصلأ راحت نیست چون هر لحظه امکان داره تا مچ پات بره داخل پی پی حیوانات.
اما یه صبح زود تصمیم گرفتم برم بیرون تا بالاخره یه چیزی پیدا کنم که دقیقاً جلوی محوطه هتل جمعیت زیادی از مرد و زن رو دیدم که همگی روبروی آقای معلم شون نشسته بودن و یوگا یا ورزش صبحگاهی انجام میدادن، یکم مات زده نگاه کردم و بعد از تمام شدن برنامه یک عده ناپدید شدن و یک عده هم همونجا یا شاید یکم اونورتر نشستن، چون کلا همه زندگی شون همون گوشه بود و من بیشتر ماتم زده بود. نمی تونستم باور کنم که درعین بی خانمانی و فقر، ورزش صبحگاهی رو انجام بدی _البته باید بگم من میگم ورزش ولی برای اون ها یه حالی از دعاست چون قبلش حدود یک ساعت مراسم مذهبی همراه با موسیقی بود_ (شیوا، معلم رقص و موزیک و یوگا) . ماری میگفت فلسفه زندگی هندوها خیلی متفاوت با بقیه ست. شاید برای همین درکش برام سخت بود, من درکی از این فلسفه ندارم، چیزی که من توی این چهل سال از زندگیم شنیدم فقط صدای عزاداری و گریه بوده.
صبح بعدی قبل از طلوع قایق گرفتیم که رودخانه رو بچرخیم. جایی که من میخواستم ببینم محل سوزاندن مرده ها بود. حجم زیادی از چوب دور مرده که بعد از سوزاندن و جداکردن طلاهای مرده از بین خاکسترش، به رودخونه ریخته میشد. تمام هندوها سوزانده میشن بجز زن باردار، بچه ها، افراد معلول، مارگزیده ها و افراد با مقام بالای مذهبی که اینها رو به دورشون سنگ بسته و داخل رود رها میکنن. 
تمام طول مسیر رود پر از زائرهایی بود که خودشون رو تو آب مقدس می شستن و دعا میخوندن. یکی از محسنات مراسم دعای هندو ها این هست که با موزیک های شادی همراهه و حتی رقص که بنظرم همین باعث میشه تحمل فقر و سختی راحت تر باشه.

در نهایت اینکه من میخواستم هند واقعی رو ببینم و تجربه کنم که با هدایت ماری از ایالت های جنوبی شروع کردیم. زیاد راحت نبود ولی ماجراهای جالب خودش رو داشت. واراناسی متفاوت از جنوب بود با جذابیت های انسانی و فرهنگی که هیچ وقت نمیتونم فراموش کنم.
هند کشور عجیبی برای من بود. بنظرم مردم ظرفیت بالایی در پذیرفتن همه چیز دارن، همه چیز مثل اختلاف ادیان و سلیقه های متفاوت قومی. من خیلی خوش شانس بودم که با هزینه خیلی پایین به این سفر رفتم، سفری که همیشه دوست داشتم برم. 

شهرها روستاهایی که طی ۳۰ روز سفر کردم: 

• KERALA STATE: Fort Kochi - Kodungallur 
• TAMIL NADU STATE: Rameswaram - Kumbakonam - Mahabalipuram - Dharmapuri 
• KARNATAKA STATE: Shravanabelagola - Haleebidu. 
• VARANASI City

اسم چند نوع غذا و نان و اسنک هندی: 

Masala dosa (main course) ماسالا دوشا
Poori (main course) پوری
Daal (main course) دال
Thali (main course)تالی
Opomao & Idli (breakfast)ایدلی و اوپومائو
Sada dosa & Chappati (bread) سادا دوشا و چاپاتی
Paramburi (banana chips) پارامپوری

# اگر بخواهید در هند چایی بخورید -بخصوص در خیابان- قطعا شیرچایی براتون میارن - یادگار استعمار انگلیسی- ولی رستوران ها ماسالا تی یا چایی ماسالا هم دارن که با ادویه های خودشون و گاهی طعم تند رنجبیل درست میشه و خیلی هم خوبه.

 

هند و هندوستان: هفته چهارم و آخر

هند و هندوستان... هفته سوم

هند و هندوستان... هفته دوم

رو ,یک ,های ,ها ,هم ,کنم ,main course ,که با ,کنم که ,بعد از ,راه رفتن

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نمایندگی تعمیر لوازم خانگی مدرسه،خانه ی مهربانی و شادی