محل تبلیغات شما

شروع این سفر خیلی متفاوت بود.


مدت طولانی بود که دوست داشتم برم سمت شرق دنیا مثل تایلند، ویتنام، نپال و هند
انتخاب سختی بود چون پروازها به شدت گرون شده بود و من راضی به همچین خریدی نبودم.
تا اینکه امسال، با ماری آشنا شدم و سه هفته بعنوان راهنما کنارش بودم. 


ماری ۷۷ سالش بود و برای دومین بار به ایران سفر میکرد. 
پرستار بچه بود و از ۶۰ سالگی که بازنشسته شده شروع به سفر کرده. 
داستان زندگیش جالب بود،  ۱۹ سالگی بخاطر حاملگی ناخواسته و شرایط جامعه اون زمان مجبور به ازدواج میشه و بعد از سه تا بچه و پنج سال زندگی مشترک، از همسرش جدا میشه و بشدت کار میکنه.
بعد از مدتی با مرد دیگه ای آشنا میشه و بعد از هفت سال میفهمه که بهتره فقط برای هزینه زندگی بچه ها کار کنه و نه یک نفر اضافه تر. پس از اون هم جدا شد و باز کار کرد و همچنان در رویای سفر.


حقوق بازنشستگی ماری انقدر نبود که بتونه سفر کنه، پس کار بعنوان پرستار بچه رو شروع میکنه و گاهی خانه داری و با درآمد این کار  سفرهاش شروع میشه. 
هند، ایران، افغانستان، پاکستان، مراکش
بقول خودش، الان دیگه قدرت نداره مثل قبل  کار کنه، درد دست و پاش گاهی زیاد میشه،  ولی هنوز کمی پس انداز داره که آخرین سفرهاش رو بره.


و همینجاست که من و ماری بیشتر با هم آشنا شدیم.

هند و هندوستان: هفته چهارم و آخر

هند و هندوستان... هفته سوم

هند و هندوستان... هفته دوم

کار ,سفر ,میشه ,بچه ,پس ,ماری ,بعد از ,میشه و ,بود و ,و بعد ,سفر حقوق

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها